جدول جو
جدول جو

معنی می خوار - جستجوی لغت در جدول جو

می خوار
کسی که شراب می خورد، باده خوار، شراب خوار
تصویری از می خوار
تصویر می خوار
فرهنگ فارسی عمید
می خوار
آنکه باده نوشد
تصویری از می خوار
تصویر می خوار
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از می خواره
تصویر می خواره
دایم الخمر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از می خواری
تصویر می خواری
باده نوشی، باده خواری، شراب خواری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از می خواره
تصویر می خواره
می خوار، آنکه شراب می خورد، باده خوار، شراب خوار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از می خواری
تصویر می خواری
می خوارگی
فرهنگ لغت هوشیار
باده نوشنده: عاشق ورندم و می خواره باواز بلند وین همه منصب از ان حور پریوش دارم. (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از می خوارگی
تصویر می خوارگی
می خواری، باده خواری، باده نوشی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از می خوارگی
تصویر می خوارگی
باده نوشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آدمی خوار
تصویر آدمی خوار
آدم خوار، موجود وحشی که گوشت انسان را بخورد، مردم خوار، ستمکار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موی خوار
تصویر موی خوار
مو خوره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میخوار
تصویر میخوار
شرابخوار، باده خوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر خوار
تصویر پر خوار
آنکه بسیار خورد پر خور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیچ خوار
تصویر پیچ خوار
آنکه پیچ خورد، آنکه قابلیت انعطاف داشته باشد آنکه تواند خمید
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه پیل خورد کسی که فیل تواند خورد، قوی و ضخیم: ابر هزبرگون و تماسیح پیلخوار بادست اوست یعنی شمشیراوست ای. (منوچهری)، آنکه پیل او را خورد کسی که فیل او را قوت خویش کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیرخوار
تصویر شیرخوار
طفلی که هنوز شیر می خورد، کودک خردسال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیر خوار
تصویر شیر خوار
بچه ای که هنوز شیر خورد شیر خواره شیر خور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از می گسار
تصویر می گسار
باده گسار، باده خوار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نمک خوار
تصویر نمک خوار
آنکه نان ونمک کسی را خورده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لت خوار
تصویر لت خوار
آنکه سیلی بخورد، توسری خور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کم خوار
تصویر کم خوار
آنکه کم غذا بخورد، کم خوراک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گل خوار
تصویر گل خوار
کسی که عادت به خوردن گل دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیرخوار
تصویر شیرخوار
ویژگی بچه ای که غذای اصلی او شیر است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بی خواب
تصویر بی خواب
آنکه نتواند بخوابد، کسی که به خواب نرود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ماهی خوار
تصویر ماهی خوار
ویژگی هر جانوری که از ماهی تغذیه می کند، پرنده ای با منقار دراز، دم کوتاه و پرهایی به رنگ سبز و آبی و سفید که بیشتر در کنار رودخانه ها می نشیند و ماهی صید می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آب خوار
تصویر آب خوار
ویژگی آجری که در آب خیسانیده باشند تا گرد آن گرفته شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کم خوار
تصویر کم خوار
آنکه کم خورد کمخور کم خوراک: (جمازه ای راهرو کوه کوهان کمخوار بسیار رو)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل خوار
تصویر گل خوار
آنکه گول خورد
فرهنگ لغت هوشیار
گیاه خوار: خورد مر گیاخوار را آدمی در آردش در پیکر مردمی، علفزار کشتزار چراگاه: آنجا زمستان سخت باشد در شهر شدندی و تابستان بصحرا و گیاخوار ها جای گرفتندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لت خوار
تصویر لت خوار
آنکه سیلی خورد، زبون توسری خور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لش خوار
تصویر لش خوار
آنکه لاشه خورد جیفه خوار، کرکس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مارخوار
تصویر مارخوار
آنکه مارخورد: درویش مار خوار، گاو کوهی گوزن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفتخوار
تصویر مفتخوار
کسی که بی زحمت می خورد
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که ازسفره دیگران غذا خورد، آنکه بدون سعی و رنج مال دیگران را تصاحب و صرف کند
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه مگس خورد، مگس گیر، پرنده ایست کوچک از راسته سبکبالان و از دسته دندانی نوکان که در آمریکای مرکزی میزید. در بالای سراین پرنده دسته ای از پره ها بشکل تاجی باد بزنی شکل قرار دارد. رنگ پرهای آن تند و متفاوت است تاج ورک (تاجورک) مگس خوره مرغ انجیر خوار مرغ انجیر مرغ مگس خوار
فرهنگ لغت هوشیار